بچه های حسابداری ورودی 88 موسسه زند شیراز

گردهمایی اینترنتی همکلاسی های سابق

به این سوال جواب بدید ...

سه نفر بودند ، یکی کر و یکی کور و دیگری لال . 
 اونی که کر بوده میمیره .

حالا اونی که لال هست  چطوری میتونه به کوره بگه که اونی که کر بوده مرده؟

خانم بشاورز:سلام به نظرمن ببرتش سرخاک دوستشون اینم یه راه حله دیگه

آقای رجبی:کسی که کر هست لال هم هست بنابراین دو نفر بودند که یکیشون میمیره پس اونی که مرده کر و لال بوده

نوشته شده در پنج شنبه 7 / 11 / 1390برچسب:,ساعت 11:57 توسط | |

سلام همکلاسی های همراه ضمن اینکه پست قبلی هنوز برای سایر دوستان باز هست.

پس از نظر دهی متنی در مورد دیگران نوبت به نظر دهی تصویری میرسه به این صورت که اول خودتون رو از بین دانشجویان شماره ۱ تا ۱۸زیر پیدا کنید و سپس بگید که هر کدوم از شماره ها شما رو یاد کدام یک از بچه های کلاس میندازه .  لطفا منصف باشید.

کدام دانشجویی؟

خودم شماره ۸

آقای محمدی:من تو اینا نیستم چرا ... ؟

جمیله:بستگی داره روحیه م چه جوری باشه ولی در کل مورد ۸ شاملم میشه بعضی اوقاتم ۹!!وقتی این عکس رو دیدم واسه هر کدومش یکی از بچه های کلاس اومد جلو چشمم.میترسم اگه من واسشون انتخاب کنم ناراحت بشن.

سید محمد رضوی:

ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی خدایی نروم جز به همان ره که توام راه نمایی
همه درگاه تو جویم همه در فضل تو پویم همه توحید تو گویم که به توحید سزایی
تو حکیمی توعظیمی تو کریمی تو رحیمی تو نماینده فضلی و سزوار سنایی

با سلام به تمامی دوستان عزیز و گرامی(گرانقدر) عکس اول صفحه را که دیدم به دلم نشست از نظر من کار بسیار جالب و قشنگی کارهر کسی که هست آدم خوش ذوقی است.
بچه ها من از روی تصاویر عدد دادم و به تعریف هایی که شما توجهی نکردم
مرادی شماره 6 و شماره 11 خانم افراسیابی و شماره 14 خانم ماندان زارع و شماره 13 خودم تا همه شما حسودیتون بشه جا داره دو بیت از عدی در مورد حسادت بگم:
مردکی خشک مغز را دیدم رفته در پوستین صاحب جا
الا تا نخواهی بلا بر حسود چون این بخت برگشته خود در بلاست

وسلام و نامه تمام انسان گناهکار
توفیق پایدار برای تمامی دوستان

آقاي مرادي:
سلااااام بازمن اومدم نظر بدم/شماره18خودم 17 رضوی نه 6جدی میخواستم بگم 4 ولی من که مسخره ی کسی نمیکنم/8 اکثر دخترای کلاس گروه رعیتی ایناگروه ...../13شمس و....../2اساداتی/10خانم امیری/11خانم ابراهیمی ناراحت نشیا نظر من مهم نیست اصلاا/12دوست خانم ابراهیمی/14توحیدی/15اسدی/9 وووی وووی وووی/7همایون/16خیلیا/4بذرافشان/1ضرغام پور/5خوشچهره/
 

زهرا میر شکاری:سلام بچه ها یادی هم ازما غریب غربا کنیدیادتون رفته چقدرتو کنفرانسام میخندوندمتون دلم براتون تنگ شده یادیاران یادباد.

مریم میری: سلام زهرا جان ما که به یادتون هستیم از شما خبری نیست.شماره ۴ هم برای شما خوبه ؟ اگه دوست نداری عوض کنم.

آقای رضوی:سلام به تمام همکلاسیهای عزیز و گرانقدر
خانم افراسیابی خداوکیلی زمانی که دیدی این شماره 11 را به شما دادم چیکار میخواستید انجام بدهید؟
1. کله ام را بکنید.
2. سر به تنم نباشه.
3. پدرتون می خواستید بفرستید سراغم.
4.گزینه 1 و 3
ولی برای من مهم نیست کدام گزینه را انتخاب می کنید چونکه دلم خنک شد یادته با رفیقت چقدر دل من خون کردید . چقدر من دست به سر کردید و به من خندیدید .
من بیچاره (مرادی بهم میگه آواره درمانده باقیمانده) همه شیطنت های شما را زدم به دل .
دل بی قرار خود را به یار دادم
چه کنم سیاه کردم همه روزگار خود را
شبی ار به دستم افتد سر زلف یار را
همه مو به مو شمارم غم بی شمار خود را
تقدیم به خواهرم افراسیابی


نوشته شده در شنبه 17 / 10 / 1390برچسب:,ساعت 17:25 توسط ×مریم×| |

سلام دوستان این عکس بین سوژه های دیدنی بود برای من که خیلی آشناست

احیانا شما رو یاد جایی نمیندازه؟؟!!!؟؟؟

آقای محمدی:کلاس آقای شهسواری ... اون گوشه کنار پنجره ...

حانم افراسیابی:کلاس آقای شهسوار،جایگاه آقایونی که می خواستن با خیال راخت بخوابن

نوشته شده در شنبه 22 / 10 / 1390برچسب:,ساعت 17:25 توسط ×مریم×| |

صفحه قبل 1 صفحه بعد