بچه های حسابداری ورودی 88 موسسه زند شیراز
گردهمایی اینترنتی همکلاسی های سابق
به این سوال جواب بدید ... سه نفر بودند ، یکی کر و یکی کور و دیگری لال . خانم بشاورز:سلام به نظرمن ببرتش سرخاک دوستشون اینم یه راه حله دیگه آقای رجبی:کسی که کر هست لال هم هست بنابراین دو نفر بودند که یکیشون میمیره پس اونی که مرده کر و لال بوده سلام همکلاسی های همراه ضمن اینکه پست قبلی هنوز برای سایر دوستان باز هست. پس از نظر دهی متنی در مورد دیگران نوبت به نظر دهی تصویری میرسه به این صورت که اول خودتون رو از بین دانشجویان شماره ۱ تا ۱۸زیر پیدا کنید و سپس بگید که هر کدوم از شماره ها شما رو یاد کدام یک از بچه های کلاس میندازه . لطفا منصف باشید. خودم شماره ۸ آقای محمدی:من تو اینا نیستم چرا ... ؟ جمیله:بستگی داره روحیه م چه جوری باشه ولی در کل مورد ۸ شاملم میشه بعضی اوقاتم ۹!!وقتی این عکس رو دیدم واسه هر کدومش یکی از بچه های کلاس اومد جلو چشمم.میترسم اگه من واسشون انتخاب کنم ناراحت بشن.
: زهرا میر شکاری:سلام بچه ها یادی هم ازما غریب غربا کنیدیادتون رفته چقدرتو کنفرانسام میخندوندمتون دلم براتون تنگ شده یادیاران یادباد. مریم میری: سلام زهرا جان ما که به یادتون هستیم از شما خبری نیست.شماره ۴ هم برای شما خوبه ؟ اگه دوست نداری عوض کنم. آقای رضوی:سلام به تمام همکلاسیهای عزیز و گرانقدر سلام دوستان این عکس بین سوژه های دیدنی بود برای من که خیلی آشناست احیانا شما رو یاد جایی نمیندازه؟؟!!!؟؟؟ آقای محمدی:کلاس آقای شهسواری ... اون گوشه کنار پنجره ... حانم افراسیابی:کلاس آقای شهسوار،جایگاه آقایونی که می خواستن با خیال راخت بخوابن
صفحه قبل 1 صفحه بعد
اونی که کر بوده میمیره .
حالا اونی که لال هست چطوری میتونه به کوره بگه که اونی که کر بوده مرده؟
همه درگاه تو جویم همه در فضل تو پویم همه توحید تو گویم که به توحید سزایی
تو حکیمی توعظیمی تو کریمی تو رحیمی تو نماینده فضلی و سزوار سنایی
با سلام به تمامی دوستان عزیز و گرامی(گرانقدر) عکس اول صفحه را که دیدم به دلم نشست از نظر من کار بسیار جالب و قشنگی کارهر کسی که هست آدم خوش ذوقی است.
بچه ها من از روی تصاویر عدد دادم و به تعریف هایی که شما توجهی نکردم
مرادی شماره 6 و شماره 11 خانم افراسیابی و شماره 14 خانم ماندان زارع و شماره 13 خودم تا همه شما حسودیتون بشه جا داره دو بیت از عدی در مورد حسادت بگم:
مردکی خشک مغز را دیدم رفته در پوستین صاحب جا
الا تا نخواهی بلا بر حسود چون این بخت برگشته خود در بلاست
وسلام و نامه تمام انسان گناهکار
توفیق پایدار برای تمامی دوستان
آقاي مرادي:
خانم افراسیابی خداوکیلی زمانی که دیدی این شماره 11 را به شما دادم چیکار میخواستید انجام بدهید؟
1. کله ام را بکنید.
2. سر به تنم نباشه.
3. پدرتون می خواستید بفرستید سراغم.
4.گزینه 1 و 3
ولی برای من مهم نیست کدام گزینه را انتخاب می کنید چونکه دلم خنک شد یادته با رفیقت چقدر دل من خون کردید . چقدر من دست به سر کردید و به من خندیدید .
من بیچاره (مرادی بهم میگه آواره درمانده باقیمانده) همه شیطنت های شما را زدم به دل .
دل بی قرار خود را به یار دادم
چه کنم سیاه کردم همه روزگار خود را
شبی ار به دستم افتد سر زلف یار را
همه مو به مو شمارم غم بی شمار خود را
تقدیم به خواهرم افراسیابی